روزی روزگاری در جعبه ای دو پسر یک عروسک پیدا کردند که داخل جعبه بود آن را برداشتند و آوردند بیرون ناگهان عروسک شروع به حرف زدن کرد دو پسر اول ترسیدن وبا خود گفتن ترسی ندارد یک عروسک عادی است ویکی از پسرها گفت جن زده است دست نزن دوستش گفت جن زده وجود ندارد و عروسک بلند شد گفت یک دست ps4 بزنیم
نویسنده:آرسام بصیرزاده
درباره این سایت